جشن اسفندگان ( اسپندارمذگان )

  

منم زاده سپندارمذگان !!! 

جشن اسفندگان ( اسپندارمذگان ) برابر است با اسفند (سپندارمذ) روز از ماه اسفند برابر با  ۵ اسفند در گاهشماری ایرانی می باشد.

به مناسبت برخورد روز اسفند (سپندارمذ) و ماه اسفند در این روز ،مطابق معمول هر ماه پس از برخورد روز و ماه هم نام، جشنی موسوم به جشن اسفندگان ( اسپندارمذگان ) برگزار می شود.

اسفند (سپندارمذ) پنجمین روز از هر ماه در گاهشماری اوستایی است و ماه دوازدهم هر سال ،که با آگاهی از سی و یک روزه بودن ماه های کنونی در نیمسال نخست بهار و تابستان ، جشن اسفندگان ( اسپندارمذگان ) برابر با ۲۹ بهمن ماه در گاهشمار نوین می باشد.

       

به پاسداشت آیین ایرانی !!!

پنجمین روز اسفند (اسفند روز در ماه اسفند)، در گاهشمار ایرانیان باستان و در زنجیره ی بلند آیین ها و جشن های سالیانه ی نیاکان ارجمند ما، اسپندارمَذگان (= اسفندارمذگان / اسفندارگان / سپندارگان / اسپندگان / اسفندگان)، روزی بس مهم و جشنی بسیار گرامی بود.

این جشن فرخنده - همچون همه ی آیین ها و جشن های کهن ما - ریشه های اسطورگی و فرهنگی و زیست محیطی بنیادینی در پیشینه ی هزاران ساله ی زندگی ایرانیان دارد.

در گاهان زرتشت که کهن ترین سرودهای برجامانده ی ایرانیان است و زمان سرایش آن را سه هزاره پیش از این برآورد کرده اند، از «سْپِنْتَه اَرْمَیتی» یا «اَرْمَیتی» به منزله ی یکی از فروزه ها یا نمودهای اَهورَه مَزدا (برترین خِرَد ِجهان ِهستی) یاد شده است که در کنار ِپنج فروزه ی دیگر جای می گیرد و همه با هم، بنیادی ترین سویه ی نگرش ِزرتشت ِشاعر و فیلسوف به گیتی و زندگانی گیتیانه را به نمایش می گذارند.
در این میان، سْپنتَه اَرْمَیتی پایگاهی والا و نقشْ ورزی چشم گیری دارد. او را به گونه ای نمادین، دختر ِاهورَه مَزدا و خواهر ِایزدْبانو اَشَی (اَشَی وَنگهو / ارشیشوَنگ) و ایزد آذر (که او نیز پسر اهوره مزدا خوانده شده است) شمرده اند.

در اسطوره ی آرش شیواتیر (= آرش کمانگیر) - به روایت ابوریحان بیرونی - نیز آمده است که آرش برای بازپس گیری سرزمین های ایرانی از تازش تورانیان تاراج گر، جان و زندگانی اش را در تیری که به رهنمونی ِاسپندارمذ ساخته بود، گذاشت و به سوی مرز توران پرتاب کرد.

در هزاره های پسین و در فرایند دیگردیسی اسطوره های کهن و خردورزی های فیلسوفانه ی زرتشت و خیالْ نقش های شعریِ او، در متن های اوستایی نوتر، این فروزه های ششگانه، گونه ای کالبَد ِاَستومَند (مادّی) یافتند و از آنها با وصف ترکیبی «اَمِشَه سْپِنْتَه»(= امشاسپند / جاودانه ی وَرجاوَند) یادشد. این گروه ِ ششگانه، هم بر پایه ی هنجارهای دستوری زبان اوستایی و هم بر بنیاد نگرش هستی شناختی ایرانی، به دو دسته ی نرینه و مادینه بخش شدند که سْپِنْتَه اَرْمَیتی، از سه گانه ی دوم (امشاسپند بانوان) و نماد زنانگی و مادرانگی برترین خِرَد ِجهان هستی و نیز نمودار زمین است که همچون مادری مهرورز، همه ی زندگانی گیتیانه را در دامانش می پرورد.(برای آگاهی بیشتر در باره ی این نماد و پیوندهای آن با ادب ِ ودایی هندوان، -> اوستا، کهن ترین سرودها و متن های ایرانی، گزارش و پژوهش ِجلیل دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران، چاپ نهم، - 1384، ج 2، صص 1002 - 1003) [1]
برگزیدن این روز به منزله ی روز ِزن در ایران ِامروز بهترین و فرهنگی ترین و ریشه دارترین انتخاب است و همه ی یادمان ها و داده های فرهنگی کهن مان نیز پشتوانه ی این بهگزینی است. گذشته از آنچه در بازبُرد به گاهان و اوستای نو، در این زمینه گفته شد، در نوشتارهای هزاره ی اخیر نیز اشاره های بسیار به ارجگزاری این روز برای گرامی داشت ِپایگاه والای زن در نگرش ِفرهنگی ایرانی می یابیم که سخن گوهرین و والای دانشمند و پژوهشگر والای مان «ابوریحان بیرونی» در کتاب ِآثار الباقیة از آن جمله است.

در چندین دهه پیش از این، به پیشنهاد ِاستاد ِزنده یاد «ابراهیم پورداوود»، روز پنجم اسفند به عنوان روز پرستار شناخته شده بود و به طور رسمی برگزار می شد و در این روز، برای ارج گزاری خدمت ارزنده ی پرستاران، آیین هایی به اجرا در می آمد که در آنها با پیشکش شاخه های گل  بیدمشک (گل ویژه ی امشاسْپَند بانو اسپندارمذ در اسطوره های کهن)، پرستاران میهنمان را می نواختند.
پیشنهاد ِ پورداوود و برگزاری آن آیین، کاری سزاوار بود، اما با رویکرد به جایگاه اسپندارمَذ در پیشینه ی فرهنگی باستانی مان که بدان اشاره رفت، شایسته است که از این پس، این روز را روز ِزن در ایران بشناسیم.

نه والنتین غربی !!!

در این روز مردان به همسران خود هدیه می‌دادند.  مردان ، زنان خانواده را بر تخت شاهی می‌نشاندند و از آنها اطاعت می‌کردند و به آنان هدیه می‌دادند. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدت‌ها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار می‌شد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد می‌گردید. این جشن هیچ ارتباطی به والنتاین غربی ندارد و آیینی بسیار کهن تر از والنتین غربی می باشد.


:heart: سپندارمذگان خجسته باد

:heart: 

روز بزرگداشت مهرورزی،روز باستانی ما آریایی ها که پیشینه ای فراتر از ۷۰۰۰  سال دارد رابه همه ایرانیان و مهرورزان شاد باش می گوییم.

برای آگاهی بیشتر از نام روزها و ماه ها و جشن های ایرانی به آدرس های زیر در همین وبلاگ مراجعه فرمایید:

ویراپ

پدران موسس دو كشور در غرب و شرق آسيا

                           

پدران موسس دو كشور در غرب و شرق آسيا

جيمو تنو Jimmu Tenno در اين روز در سال 660 پيش از ميلاد درمنتهي اليه شرق آسيا با متحد ساختن ژاپني ها كشور ژاپن را به رهبري و رياست خود تاسيس كرد كه پدر موسس اين كشور شناخته مي شود . يك قرن بعد هم در غرب آسيا كوروش بزرگ كشور ايران را به همان صورت بنياد نهاد كه پدر و موسس ايران است . بسياري از كشور ها به همين گونه پدر موسس  دارند كه مورد احترام اتباع اين كشورها هستند و در بعضي از اين كشورها بي حرمتي به بنياد گذار كشور ، سرود ملي و پرچم رسمي جرم شناخته شده است.براي نمونه ؛ آمريكائيان جورج واشنگتن و روسها پتر بزرگ را بنياد گذاران كشورهاي خود مي دانند و احترام مي گذارند . روسها پس از شش دهه بار ديگر لنينگراد را به احترام پتر بزرگ به نام قديمي اش سن پترز بورگ تغيير نام دادند . امتياز كوروش ايرانيان در اين است كه نه تنها يك دولتمرد بلكه يك انديشمند و مردي آزاده بود كه همه انسانها را دوست داشت . تورات او را عنوان نجات بخش و مسيح داده است.

گزارش جالب و مهم ديدار فرستاده تزار روسيه با نادر شاه

                                      

گزارش جالب و مهم ديدار فرستاده تزار روسيه با نادر شاه

15 فوريه سال 1742 تزار روسيه و مشاورانش گزارش  كالوشكين  نماينده اعزامي به ايران را از ملاقاتش با نادر شاه به دقت بررسي كردند. نادر 15 ماه مه سال 1741 هنگام عبور از راه جنگلي سواد كوه ( مازندران ) با شليك گلوله از داخل جنگل به سويش مورد سوء قصد قرار گرفته بود و اين رويداد عميقا بر روحيه اش اثر گذارده بود. نادر پس از اين تير اندازي كه صدمه اي هم به او وارد نساخت ماهها در تهران كه شهركي خوش آب و هوا بود اقامت  كرد و در همين جا كالوشكين موفق به ديدار او شد. كالوشكين در گزارش خود كه در آرشيو سن پترز بورگ محفوظ است نوشته بود:
ملاقات با نادر بسيار دشوار بود . وي چنان از باده پيروزي سرمست است كه صريحا مي گويد كه اگر اراده كند؛ با يك حركت كره زمين را مسخر خواهد كرد.نادر مردي نظامي است و نمي توان روي تعهدات سياسي او حساب كرد. او با عثماني خوب نيست و با ما هم قلبا خوب نخواهد شد. خيلي دشوار است كه بشود با او وارد يك معامله سياسي شد ، زيرا او براي هر مسئله اي راه حل نظامي را ترجيح مي دهد. او عاشق شمشير درخشان ، توپ دور زن ، اسب اصيل و سرباز مطيع است . با وجود اين، هروقت كه خسته مي شود از منشي اش كه در جلسات رسمي هميشه حضور دارد مي خواهد كه برايش از ديوان حافظ غزلي بخواند.

 

برنو تفنگ ارتش ایران شد

 

هفتم بهمن ماه 1309 (27 ژانويه 1930) درپي يك بررسي طولاني، شاه وقت كه فرمانده كل نيروهاي مسلح بود موافقت كرد كه «ماوزر Mauser» ساخت آلمان پس از يك دوره آزمايش چندساله، تفنگ رسمي ارتش ايران شود. اين آزمايش روي ماوزرهاي «وي. زي 24 ـ VZ » يعني ماوزر ساخت سال 1924 صورت گرفت و ستاد ارتش در سال 1934 (1313) به آن نمره قبولي داد. از آن پس ماوزر كه توليد انبوه آن از سال 1898 (110 سال پيش) در «اوبرنادورف» آلمان آغاز شده بود و در طول جنگ جهاني اول به عنوان دقيقترين و خوشدست ترين تفنگ سبك بكار رفته بود جاي تفنگهاي روسي (ناگانت = نوغان) و انگليسي و ... را در ارتش ايران گرفت. اين تفنگ توسط دو برادر آلماني به نام هاي «پتر پل» و «ويلهلم» ماوزر Mauser Brothers براي ارتش آلمان ساخته شده بود. كارخانه ماوزر بعدا شعبه خود را در شهر «برنو» واقع در ايالت موراوياي چك اسلواكي داير كرد و دولت ايران كه مشتري كمپاني «اشكودا» بود ترجيح داد كه تفنگهاي ماوزر ساخت شهر برنو Brno را خريداري كند و از آن پس در ايران نام «برنو» بر تفنگهاي ماوزر گذارده شد كه پنج تير و تك تير بودند. از دهه 1940، ايران خود دست به ساختن برنو زد و آن را در كارخانه هاي تسليحات (معروف به مسلسل سازي واقع در نزديكي دوشان تپه) و در دو نوع ساخت: برنو كوتاه و برنو معمولي. ميان دو جنگ اول و دوم جهاني بيش از يك ميليون ماوزر در آلمان و شهر برنو ساخته شد كه علاوه بر 11 لشكر پياده در ورماخت، ارتشهاي ژاپن و روماني هم به آن مجهز شده بودند. از اواخر دهه 1950 (سال 1957) به تدريج تفنگهاي نيمه خودكار آمريكايي «ام ـ 1» M_1 جاي برنو را در ارتش ايران گرفت. تفنگ «ام ـ1» كاليبر 30 در سال 1938 توسط مهندسي به نام «جان گارند John Garand» ساخته شده بود و ارتش آمريكا از آنها در جنگ جهاني دوم و جنگ كره استفاده كرده بود. ارتش آمريكا تا دهه 1960 به تدريج تفنگها «ام ـ 14» و بعدا «ام ـ 16» را در واحدهاي خود جانشين «ام ـ 1» كرده بود. از دهه 1970 ارتش ايران به وارد كردن تفنگHeckler&Koch G_3 هكلر و كخ (ژ ـ 3) و بعدا كالاشنيكوف Kalashnikov دست زد و .... اينك از برنو به علت زيبايي به عنوان تفنگ تشريفاتي استفاده مي شود. پس از خيانت شهريور 1320 (آگوست 1941) و مرخص شدن سربازان پادگانها، بسياري از برنوهاي ارتش به دست افراد ايل ها و عشاير و نيز راهزنان افتاد كه سالها باعث ناامني كشور بود.

زادروز شاه عباس

                                               

زادروز شاه عباس

بيست و هفتم ژانويه زاد روز شاه عباس است. تولد و وفات شاه عباس در ژانويه اتفاق افتاده است. وي در27 ژانويه 1556 به دنيا آمد و در 19 ژانويه سال 1629 فوت شد. 
مورخان متفق القول گفته اند كه سياستهاي داخلي و خارجي او مشابهت زياد به طرحهايي داشت كه هزار سال پيش از وي توسط خسرو انوشيروان (انوشيروان دادگر) به اجرا درآمده بود. شاه عباس كه از جانب پدر فرماندار خراسان بود و درشهر هرات حاكم نشين خراسان بسر مي برد پس از آن كه شنيد كه سران قزلباش پدر نابيناي او را آلت دست قرار داده و مادرش «مهدعليا» را كه مانع سوء استفاده هاي ايشان بود كشته اند با لشكر خراسان به قزوين رفت و برضد پدر كودتا كرد و شاه شد و دست قزلباش را به تدريج از كارها كوتاه كرد.

شكست نهايي مروان از ابومسلم خراساني

شكست نهايي مروان از ابومسلم خراساني

در جنگ دو روزه ــ 26 و 27 ژانويه ــ سال 750 ميلادي كه در كنار رودخانه «زاب» ميان نيروهاي ابومسلم خراساني و لشكريان مروان ( آخرين حكمران امويان شرق) روي داد، مروان شكست خورد و به مصر گريخت و در آنجا كشته شد. ابومسلم (متولد اصفهان) كه بر ضد حكومت امويان بپاخاسته بود سال پيش از اين (749 ميلادي ــ 128 هجري خورشيدي) هم ارتش امويان را شكست داده بود و پس از اين پيروزي، مروان را از خلافت خلع و آن را به ابوالعباس سفاح منتقل كرده بود. بسياري از مورخان، اين سال را آغاز خلافت عباسيان و گسترش نفود ايرانيان در امور حكومت نوشته اند. طولي نكشيد كه مركز خلافت نيز از شهر دمشق به شهر تازه ساز بغداد واقع در 36 كيلومتري شمال مدائن (تيسفون) پايتخت پيشين ايران منتقل شد. نام« بغداد» كه در زمان ساسانيان يك روستا و درختستان بود تغيير داده نشده است كه «بغ» در فارسي ميانه به معناي «خدا» و «داد» از مصدر دادن است كه جمع دو كلمه معناي «هديه خدا» را مي رساند.

آغوش

اگر در آغوشم بودی !؟

باران بوسه بر گیسوانت جاری می کردم

آبشاری می ساختم از عشق گردن آویزی از محبت

انگشتری از مهر

تا همیشه در یاد تو باشد لذتی را که به من ارزانی کرد 

 ناز لبخند تو در آن شب سرد زمستانی

با عشقی که ارزانی داشتی  زان دو شاخه گل سرخ در دستان لرزانت.

اگر در آغوشم بودی . . . . .

دوستت دارم.

                                                                                                                     ویراپ

بگذار به نسیمت زنده گردم

بگذار به نسیم نفست هر چند که دور است ز دستم ، زنده گردد کهنه دل زخم خورده پیرم.

بگذار تا نفست شفای دردهای دل سوخته باشد.

بگذار تا اشکهایم همچو شبنم بر گلبرگ صورتت روان گردد

تا مرا لختی آرام  گرداند  دیدن آن گل لاله کبود دل،

که ژاله بر روی آن می غلتد و کودکان شیطنت آمیز(شیاطین کودک نمایانه)

چنگ می زنند از برای چیدنش و با صدای بلند می گویند:

(این گل زیبا از آن من است ، من می خواهم  به آن شبنم دست بزنم)

{آه  که چه سخت است دیدن این صحنه و فریاد نزدن}.

آه

آه

آه.

پیرزالی (عفریته هوس) آهسته زان گوشه می گذرد و آهسته زیر لب می گوید :

بچینید گلی که بر او ژاله نشسته ،بچینید،شگون دارد.!!!

اما دریغ که نمی دانند آن شیاطین کوچک هرزه دستان گل شکن هوس باز ، کین ژاله آه دل سوخته من و خون دل لاله است.

بگذار تا داد خود ز بیداد زمان در گوش تو فریاد بزنم.

 فریاد

فریاد

فریاد.

ویراپ

نوروز جهانی می شود اگر ما بخواهیم

برای جهانی سازی و ثبت جشن باستانی نوروز در سازمان ملل و بنیاد یونسکو به آدرس زیر

 می رویم و این آیین کهن ایرانی را جهانی می کنیم.

آدرس زیر را برای همه ایرانیان بفرستید تا همگی در جهانی شد نوروز و نام ایرانیان سهیم باشیم.

نوروز را جهانی کنیم            

http://www.petitiononline.com/Norouz/petition.html

Norouz - New Day on UN Calendars

تصميم خسرو انوشيروان به انتخاب دهگان براي هر روستاي ايران

    

                       تیسپون (تیسفون) پایتخت ساسانیان در نزدیکی بغداد امروزی

۲۶ ژانويه سال 560 ميلادي (چهار روز مانده به جشن سده) خسروانوشيروان شاه ساساني ايران در ديدار خود با موبدان و بزرگان ايران در تالار تيسفون (ايوان مدائن) براي اطلاع از چگونگي برپايي مراسم جشن سده آن سال كه پنجاه روز پيش از نوروز برگزار مي شود به آنان گفت كه تصميم گرفته است كه براي هر روستاي ايران يك «دهگان (دهقان)» انتخاب شود و تنظيم امور روستا، جمع آوري ماليات، معرفي سرباز هنگام ضرورت، پرورش اسب براي فروش به ارتش و داوري براي حل اختلاف برزگر و ارباب زمين به او واگذار شود و چنين فردي بايد هم برزگر باشد و هم صاحب زميني كه در آن كشت مي كند (خرده مالك) تا با مشكلات هر دوطرف آشنا باشد. به علاوه او بايد لايق، منصف، امين و راستگو و مورد اعتماد بيشتر ساكنان روستا باشد و اگر روستا كوچك است؛ چند روستاي مجاور هم يك دهگان داشته باشند. اين دهگان يك تكليف عمومي هم دارد و آن گزارش وضعيت محصولات روستا، و نارضايي هاي محلي و ستمگري و اجحاف مقامهاي دولتي و اربابان به نمايندگان شخص اوست كه در هر گوشه وكنار كشور در دسترس خواهند بود. اين دهگانان بركنار نخواهند شد مگر اين كه درستي و كفايت خود را از دست بدهند. وظيفه ميهني اين دهگانان اين است كه بدون چشمداشت بكوشند كه توليدات روستا سال به سال افزايش يابد و همچنين بتوانند هنگام بروز خطر با بسيج مردان روستا دفاع كنند.
     اين تصميم كه شرح آن در دائرة المعارف دمكراسي آمده است به اجرا درآمد و به تدريج جزيي از فرهنگ روستاهاي ايران و يك آيين ماندگار شد.
    درميان سران ايران باستان، خسرو انوشيروان از لحاظ سازماندهي و تنظيم امور قضايي و اداري، وضع ضوابط و سامان دادن به امور مالياتي، ايجاد دارالترجمه و دارالتحرير به منظور ترجمه و تحرير كتاب، و تشويق ورزش و سرگرمي هاي سالم، رهبري ممتاز و شاخص است. مورخان او را به دليل توجه به امور قضايي و احقاق حق و رسيدگي مستقيم به مشكلات مردم و آگاه شدن از درد دل آنان رهبري كه به پيشبرد تمدن بشر كمك بسيار كرد توصيف كرده، «دادگر» لقب داده و «انوشيروان دادگر» خطاب مي كنند.

کلیپ کورش بزرگ

                                                      کلیپ کورش بزرگ

      

                                                                       

آیا میدانید هخامنشیان چه کردند؟

آیا میدانید :
اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد

آیا میدانید :

کمبوجبه فرزند کورش بدلیل کشته شدن 12 ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز ایرانی در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد. او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود.

آیا میدانید :

داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار 520 قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت 2 نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد.

آیا میدانید:

داریوش کبیر طرح تعلمیات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت .

آیا میدانید :

داریوش در پایئز و زمستان 518 - 519 قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغد آورد .

آیا میدانید:

داریوش بعد از تصرف بابل 25 هزار یهودی برده را که در آن شهر بر زیر یوق بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد.

آیا میدانید :

داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت .

آیا میدانید :

اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس 3 سال طول کشید و کل ساخت کاخ 80 سال به طول انجامید

آیا میدانید :

داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده 25 هزار کارگر به صورت 10 ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر 5 روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن - کره - عسل و پنیر میداده است و هر 10 روز یکبار استراحت داشتند

آیا میدانید :

داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است

آیا میدانید :

تقویم کنونی ( ماه 30 روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی تون" بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای 5 عید مذهبی و 31 روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است

آیا میدانید :

داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند

آیا میدانید :

داریوش برای اولین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب - سازمان املاک -سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد

آیا میدانید :

اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد

آیا میدانید :

داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد

آیا میدانید :

فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد

آیا میدانید :

در طول سلطنت داریوش کبیر 242 حکمران بر علیه او شورش کرده بودند و او پادشاهی بوده که با 242 مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جای خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ایران بسط داد . او در سال آخر پادشاهی به اندازه 10 میلیون لیره انگلستان ذخیره مالی در خزانه دولتی بر جای گذاشت


* داریوش در سال 521 قبل از میلاد فرمان داد : من عدالت را دوست دارم ، از گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پایین اجتماع خشنود نیستم*

«شاهجهان» كه تاج محل را ساخت و دوبار در قندهار از ايران شكست نظامي خورد

 ۲۲ژانويه 1666 «شاهجهان» پنجمين امپراتور تيموري (گوركاني) هند درگذشت. وي در سال 1592 متولد شده بود. شاهجهان بود كه عمارت «تاج محل» را به يادبود همسرش ارجمندبانو (ممتاز محل) ساخت. شاهجهان دوبار تلاش به تصرف قندهار كرده بود كه از ارتش ايران شكست خورد. شكست سال 1653 او آن چنان سخت بود كه انديشه تعرض به قلمرو ايران را از سر بيرون كرد. وي پس از جهانگير، اكبر، همايون و بابر امپراتور هند شده بود. حكومت تيموريان بر هند از 1526 تا 1857 طول كشيد و از اين سال، پادشاه انگلستان امپراتور هند (هندوستان = همه شبه قاره هند از ميانمار تا مرز ايران) اعلام شده بود (بريتيش راج) كه از جانب خود تا سال 1947 نايب السلطنه به دهلي مي فرستاد. بابر از اعقاب امير تيمور گوركان و نخستين پادشاه هند با تاييد و كمك دولت وقت ايران امپراتور هند شده بود. وي قبلا با حكم شاه صفوي ايران حكمران كابل شده بود. همايون نيز با كمك ارتش شاه طهماسب صفوي تخت و تاج خود را به دست آورده بود. در دوران گوركانيان، پارسي زبان رسمي دربار هند بود و پارسيان هند كه اين كشور را صنعتي و تكنولوژيك كرده اند در آن زمان مديريت ها را برعهده داشتند.
    طراح عمارت تاج محل كه در ژانويه سال 1653 ميلادي تكميل شد استاد عيسي معمار بزرگ ايراني بود. استاد عيسي براي ساختن اين عمارت باشكوه دهها معمار و تزيين كار را از ايران (عمدتا از شهرهاي اصفهان، كرمان و شيراز) به هند برده بود. بيشتر تزيين كاران از شيراز بودند. قسمتي از سنگهاي مرمر اين عمارت از ايران (معادن كوه هزار واقع در شهرك «راين» استان كرمان) و ايران خاوري (سرزميني كه انگليسي ها بعدا نامش را افغانستان گذارده اند و در آن زمان قطعه خاوري ايران بود) به محل حمل شده بود.

پدر چين باستان و جلب دوستي ايران

                                                    

                                               مجسمه «شي هوانگدي»

«شي هوانگدي» امپراتور چين از دودمان چين (كين ـ شين ـ هسين) متولد سال 259 و متوفا در سال 210 پيش از ميلاد كه موفق شد براي نخستين بار چينيان را زير يك پرچم يكپارچه كند و نوسازي ديوار چين را به انجام برساند و همانند كوروش ما، عنوان پدر چين را به خود اختصاص دهد درصدد جلب دوستي ايران برآمد و در زمستان سال 213 پيش از ميلاد (طبق برخي محاسبات تازه تقويمي ژانويه 214) سفيري به ايران فرستاد كه در شهر «آپاوارتا (كلات نادري امروز)» با تيرداد يكم شاه اشكاني ايران ملاقات كرد و تيرداد از او خواست كه به اقامت در ايران به عنوان سفير دائمي ادامه دهد و وسيله ارتباط دو امپراتوري باشد. اين سفير پس از درگذشت تيرداد در سال 215 پيش از ميلاد، همچنان به اقامت در ايران ادامه داد و رابط اردوان جانشين تيرداد يكم و امپراتور چين بود. دفتر ثابت او در دامغان (شهر صد دروازه) قرارداشت. ايرانيان از همان زمان كشوري را كه دودمان چين (شين) بر آن حكومت داشتند كشور «چين» خواندند كه اين نام از طريق ايران به قلمرو امپراتوري روم و غرب منتقل شد و باقي مانده است و جز چيني ها، ساير كشورها آن را چين و چاينا مي خوانند.
     امپراتور «شي هوانگدي» بود كه يكنواخت نوشتن واژه هاي زبان چيني را (صرف نظر از لهجه هاي محلي) اجباري كرد. او با اين باور، كه سيستم هاي سنجش، قوانين، نظامات و پول واحد، موجب پايداري وحدت ملت مي شود، قوانين چين را كه برپايه سنت، رسوم و عادات اين ملت تدوين كرده بود سراسري ساخت و سكه واحد ضرب كرد.
     «شي» همانند ساسانيان ما شديدا با ورود اقوام با تمدني پايين به قلمرو خود مخالف بود و نوسازي ديوار چين (متصل ساختن قطعات ديوار قديمي تر كه داراي رخنه بود به هم) كه از آن زمان به همان صورت باقي مانده است به تصميم او صورت گرفت. در سال 1974 در چين و در نزديكي پايتخت آن دودمان كه بعدا بر اثر زلزله ويران شده بود، تاسيساتي در زير زمين كشف شد كه در آنجا مجسمه هاي سفالي هشت هزار نظامي و برخي از آنان سوار بر اسب قرار داده شده بود. «شي» همچنين در منطقه «شيان» چين قصر هاي زيبا ساخته بود.

روزي كه شاه عباس در گذشت

                                                 

 ۱۹ژانويه ، سالروز در گذشت شاه عباس اول است که در سال 1629 ميلادي در اشرف ( بهشهر) فوت شد. پس از انقراض ساسانيان، شاه عباس نخستين زمامدار ايراني بود كه قدرت را به طور كامل در پايتخت متمركز ساخت و مرزهاي ايران را به خطوط عهد باستان نزديك كرد و ايران بارديگر داراي يك نيروي دريايي موثر شد و با كشور هاي دور دست مناسبات سياسي و بازرگاني برابر بر قرار ساخت و دست به عمران و آباداني زد. وي اصفهان را پايتخت كرد و به صورت زيباترين شهر جهان آن زمان در آورد. امنيت راههاي ارتباطي را تامين و كاروانسراهاي متعدد براي تسهيل حمل و نقل ايجاد، و ميهن را داراي يك ارتش ملي كرد كه سربازان آن از ميان همه مردم انتخاب مي شدند ، نه افراد چند ايل. مورخان اروپايي وي را درمقايسه با سران ايران عهد باستان ؛ از نظر وطندوستي برابر با داريوش بزرگ و از لحاظ كشورداري و ايجاد امنيت و تاسيس يك نطام قضايي خوب مساوي با خسرو انوشيروان نوشته اند.
شاه عباس به دليل باز شدن پاي اروپائيان به آبهاي مشرق زمين ، نسبت به امنيت خليج فارس بسيار حساس بود. عيب او بمانند ساير سران صفويه تا اواخر قاجاريه كم توجهي به ادبيات بود.