روز درخشان ديگری درتاريخ ايرانيان:احياء حاكميت ملی
احمد ديلمی (معزالدوله) بغداد را در ۱۵ ژانویه ۹۴۶ میلادی برابر با ۲۵ دی ۳۲۴ خورشیدی متصرف شد، المستكفی بيست و دومين خليفه عباسی را بركنار كرد و با اين اقدام حكومت سراسر ايران بار ديگر در دست ايرانيان قرار گرفت و تجديد حاكميت ملی كه مردانی چون ماكان و مرداويز و مازیار از مازندران و ديلمان، بابك خرمدين از آذربايجان، یعقوب لیث از سيستان و به ويژه صفاريان، خراسانی ها به ويژه سامانيان و سندباد نیشابوری و مسلم مرورودی (ابومسلم خراسانی) ... در راهش تلاش كرده و جان باخته بودند به تحقق پيوست. علی، احمد و حسن ديلمی پسران بويه از پيروان و دستياران مرداويز قهرمان ملی ما بودند كه آرزوها و انديشه های وی را دنبال كردند.
بویيان ،شيعه اثنی عشری، را با ناسيوناليسم ايرانی در آميختند تا ميهن آنان ماهيتی كاملا مستقل داشته باشد؛ درست به همان گونه كه آئين زرتشت ستون ناسيوناليسم ايرانی در دوران ساسانيان بود.
احمد دیلمی از سوی برادر خود علی ديلمی مامور پس گرفتن خوزستان و تصرف بغداد بود كه به انجام هر دو ماموريت موفق شد. احمد چون شنيد كه خليفه بركنار شده، از دسيسه دست بر نداشته ،دستور مجازات او را داد و حكم به نابيناشدن او داده شد تا نتواند توطئه كند و اين حكم كه احمد شخصا در تعيين نوع مجازات مداخله نداشت به اجرا درآمد.
تاريخ نگاران اروپايی 15 ژانويه 946 ميلادی (پس گرفتن پايتخت امپراتوری باستانی ايران ـ بغداد ـ فتح مقر خليفه عباسی) را براي ايرانيان روزی بزرگ نوشته اند، روزی درخشان همانند روزی كه كوروش ايجاد ايران را اعلام داشت و روزي كه اشكانيان مقدوني های اشغالگر (جانشينان اسكندر) را به مديترانه ريختند. مقدونی ها ،سلوكيه، را در كنار دجله ساخته بودند تا از آنجا بر آسيای غربی حكومت و نظارت كنند كه اشكانيان پس از بيرون راندن آنان از آسيا، تيسفون (مداين ـ واقع در 36 كيلومتری جنوب بغداد امروز) را در سوی ديگر دجله ساختند و دو دولت اشكانی و ساساني ايران حدود هزار سال از اين شهر بر امپراتوری پهناورشان حكومت كردند و مانع پيشروی اروپاييان (روميان) در آسيا شدند. هر دو دودمان خطر نزديك بودن به مرز رقيب (امپراتوری غرب = روم ) را تحمل كردند و پايتخت را از تيسفون به يك شهر مركزی انتقال ندادند.
بغداد در دسامبر سال 1534 میلادی ( ۹۱۳ خورشیدی ) از دست ايران خارج شد و موقتا به تصرف سلطان سليمان امپراتور عثمانی افتاد كه خود را خليفه مسلمين می خواند و بغداد را برای اثبات ادعای خود لازم داشت. دولت صفويه ايران بعدا بغداد را از عثمانی ها پس گرفت و در آنجا يك پادگان ثابت به وجود آورد و يك واحد نظامی نيرومند مستقر ساخت. جنگ متناوب ايران و عثمانی بر سر بغداد دو قرن طول كشيد و در زمان نادر شاه مصالحه صورت گرفت؛ ايران از دعاوی خود بر بغداد دست كشيد و عثمانی حاكميت ايران بر ايروان (پايتخت كنونی ارمنستان) و همه قفقاز جنوبی را به رسميت شناخت.