شاپور دوم (ذوالاکتاف)

سوم دسامبر ( ۱۳ آذر ) سال 359 ميلادی امپراتور روم، كنستاتينوس دوم اولتيماتوم شديد اللحنی به اين شرح از شاپور دوم (ذوالاكتاف) شاه وقت ايران از دودمان ساسانيان دريافت كرد:
« پس از تحيت ... ، آگاه باش كه طبق اسناد و مكتوب هاي موجود و نوشته های مورخان ، اراضی و سرزمين های آن سوی رود خانه استرومون Strymon (که در تراکیه = تراس جریان دارد و به دریای اژه می ریزد) تا مرز مقدونيه متعلق به ايران بوده است. آن امپراتور بايد آنجا را از نيروهاي مسلح خود تخليه كند تا ماموران ما بتوانند در آن مناطق به جمع كردن ماليات و تمشيت امور بپردازند. اگر فرستاده من، حامل اين يادداشت، دست خالی باز گردد؛ پس از پايان زمستان دستور خواهم داد كه ارتش اين سرزمين ها را با توسل به زور پس بگيرد .... (نامه با الفاظ مودبانه پايان می يابد) ».
از آميدا (شهر آمد ـ دیاربکر) ـ شاه
این سند که در آرشیو امپراتوری روم به دست آمده در کتابهای تاریخ قرون قدیم مندرج است.
شاپور دوم قبلا و در همين سال با شكست دادن نيروهای رومی سوريه را متصرف شده بود و آماده پيشروی در متصرفات روم در آناتولی غربی بود.
امپراتور روم كه در گير دشواری هاي داخلی و نافرمانی بعضی از ژنرالهايش بود پاسخ نامه شاپور دوم را موكول به مشورت با سنای روم كرد.
شاپور دوم منتظر نماند و در بهار سال 360 ميلادی دست به حمله زد و پس از تصرف «بزابده» به پيشروی خود ادامه داد. كنستانتينوس دست به گرد آوری نيرو زد كه بيمار شد و تب شديد وی را از پای در آورد.
جانشين او «ژوليان» كه در عين حال فلسفه دان و نويسنده بود برای جنگ با ايران نه تنها نيروهای رومی را بسيج كرد بلكه به اجير كردن جنگجوی مزدور از قوم فرانك (ساكن شمال فرانسه ، در آن زمان سرزمين گل ) و قوم آلمانی ( مردمی كه در مرز فرانسه و آلمان زندگی می كردند ، مردم راين ــ فرانسويان به همين دليل همه ژرمن ها را آلمانی و كشورشان را آلمان مي خوانند ) و قوم ايلری ( ساكن غرب يوگوسلاوی ــ كروات های امروز ـ کروات ها مردمی از تبار ایرانی می باشند که پس از حمله مغولان به ایران به این ناحیه کوچ کردند و با قوم ایلری درآمیختند و زبانشان شاخه ای از زبان اسلاو گردید و هر ساله آیینی برای بزرگداشت این کوچ برگذار می کنند) دست زد و دو سال طول كشيد تا برای لشكركشی به شرق آماده شود .
اعلاميه 17 ژوئن سال 362 ژوليان بر ضد مسيحيان هم يكي از دلايل تاخير حمله او به ايران شده بود. ژوليان در مسير لشكر كشی خود به سوي ايران يك گوساله سفيد هم قربانی معبد « زئوس » كرد تا اورا درجنگ ياری دهد.
سرانجام اين حمله در 26 ژوئن سال 363 ميلادی با نيرويی كه از حيث شمار و آزمودگی بی نظير بود آغاز شد .شاپور دوم كه از كم و كيف اين نيرو آگاه بود تصميم گرفت به جای سرحد ، در عمق خاك ايران با آن رو به رو شود . نيرو های انبوه ژوليان پس از اين كه به محل مورد نظر شاپور دوم كه فاصله ای زياد از تيسفون نداشت رسيدند خود را در محاصره واحدهای ارتش ايران يافتند و در جنگی كه روی داد شكست خوردند و يك سوار پارسی ژوليان در حال فرار را با پرتاب زوبين شديدا مجروح كرد كه همان شب درگذشت .
طبق قانون روم ، هماندم ژنرال های رومی « ژويان » را از ميان خود به عنوان امپراتور موقت انتخاب كردند و ويی براي نجات بقيه نيروهای رومي با شاپور دوم وارد مذاكره شد و با دادن همه مناطقی را شاپور خواهان آنها بود موافقت اورا به ترك مخاصمه به دست آورد و واحدهای شكست خورده رومی را از آسيا بيرون برد.
پاره ای از مورخان رومی نوشته اند كه شاپور دوم در اين جنگ از فيل جنگی استفاده كرده بود . جنگجويان مزدور فرانك و آلمانی در بازگشت به اروپا از ميهن دوستی و ايستادگي و انضباط سرباز ايرانی داستان ها تعريف كردند كه هنوز باقی مانده است .
طبق اسناد موجود ، ژويان از همه دعاوی روميان در غرب قفقاز ، فلسطين ، سوريه و پنج منطقه در آناتولي صرف نظر كرد و 18 پايگاه مرزی را برچيد و پذيرفت كه پيروان آيين زرتشت در قلمرو روم آزادی مذهبی داشته باشند و از بازرگانان ايرانی ماليات مضاعف گرفته نشود.
ژوليان پس از بازگشت به روم در جلسه ماه اكتبر سنا حضور يافت تا از عمل خود و امتيازهای متعدد كه به ايران داده بود دفاع كند كه سناتور ها او را « هو » كردند و ژوليان نتوانست اين تحقير را تحمل كند و از درخواست رای برای امپراتور شدنش صرف نظر و با گاز ذغال خودكشی كرد.
شاپور دوم كه از پيش از تولد ، شاه ايران شده بود و دوران سلطنتش بيش از عمرش بود قلمرو ايران را از مرزهای چين تا مديترانه گسترش داد و اعراب را نيز مطيع خود ساخت . در باره خشونت وی نسبت به اعراب شايعات زياد رواج يافته از جمله سوراخ كردن شانه های آنان و گذرانيدن ريسمان از كتف هايشان و یا شمشیر زنی با هر دو دست و از همین روی اعراب وی را ذوالاکتاف به معنای دارای دو کتف می نامند .