کودتای انگليسی رضا خان و سرانجام آن

3 اسفند سال 1299 خورشیدی ، در پی سياست های استعمار انگليس در ايران و برای به حكومت رساندن شخصی مطيع و سركوبگر، واحدهای قزاق مقيم قزوين يه سركردگی رضاخان مير پنج وارد تهران شدند. اين گروه با مقاومت محدود بعضی از كلانترها مواجه شدند و در زد و خوردی كوتاه تهران را به تصرف خود درآوردند. به علت اينكه طرح اجرای اين كودتا را قبلا مقامات عالی انگليس در تهران تنظيم كرده بودند و با مقامات امنيتی شهر نيز گفتگوهای لازم صورت گرفته بود، كودتاچيان به ساده ترين شكل ممكن به مقصود خود رسيدند و احمد شاه به پذيرش رضا خان به عنوان سردار سپه و فرمانده كل قوا تن داد. انگليسی ها در خصوص انتخاب رضاخان برای كودتا مدتها مطالعه كرده بودند. آنان با در نظر گرفتن نقش رضاخان در سركوبی جنبش های جدایی خواهانه و مزدور بیگانه ( همانند جنبش میرزا کوچک خان جنگلی که وابسته به شوروی و در پی تاسیس جمهوری سرخ گیلان سعی در جدا کردن کرانه جنوبی دریای مازندران و الحاق آن به شوروی به عنوان ایالت ( جمهوری ) شانزدهم شوروی بود ) در نقاط مختلف ايران و روحیه نظامی ، وی را فردی مناسب برای جلوگیری از نفوذ شوروی و سدی در برابر شوروی می دانستند، سیاست انگلستان در آن زمان به سمت ایجاد حکومتی مقتدر و وابسته به انگلستان بود تا راه نفوذ حکومت جوان و پر ادعای شوروی ببندد .
اما گذر زمان نشان داد که رضا شاه با داشتن روحیه خشن نظامی و سرکوب کمونیست های ایران و دیگر مدعیان حکومت و خان هایی که هر یک برای خود قلمرو داخلی در ایران تشکیل داده بودند و ایجاد اصلاحات به ویژه در ساختار کشور داری و آرتش ، ایران را به سمت مدرنیته پیش می برد و با مطالعه تاریخ ایران ، حس میهن پرستی شدیدی در وی ظاهر گردید و دست به انقلابات گوناگونی در ساختار جامعه ایران زد ، هرچند که ایراداتی نیز بر وی از جمله خشونت شدید با سیاسیون و یا کشف حجاب اجباری وارد است ، اما وی را می توان یکی از بزرگترین خادمان به ایران نامید.
وی برای مقابله با نفوذ انگلستان و شوروی دست اتحاد و جلب تکنولوژی از آلمان ،اتریش و چک دراز نمود و راه نفوذ انگلستان و شوروی را با ایجاد سیاست موازنه مثبت به نفع آلمان باز نمود ،هرچند که این روش توسط دکتر مصدق رد شد و دکتر مصدق اصل سیاست خارجی را بر پایه سیاست موازنه منفی گذارد ، اما بانیان هر دو روش توسط بیگانگان و به ویژه استعمار پیر انگلستان و به کمک ایادی خائن خود ، سرکوب و از تاریخ سیاسی ایران حذف گردیدند.