رضاشاه پهلوی در 7 اردیبهشت سال 1317 خورشیدی برابر با 27 آوریل 1938 میلادی ، باخشم تمام فرهنگستان ايران را كه از عمر آن درست 3 سال می گذشت به دليل تنبلی اعضای آن، كه هركدام مشاغل ديگر داشتند تعطيل كرد و دو هفته بعد (21 ارديبهشت) فرهنگستان تازه ای به رياست وزير فرهنگ وقت و 24 عضو ثابت ايجاد كرد.

از رئيس وقت كشور نقل شده است كه گفته بود: اينان می آمدند؛ چای، شيرينی و ميوه می خوردند، ديدار تازه می كردند و حق حضور می گرفتند بدون اينكه برای فرهنگ و زبان ما كاری انجام دهند!. فردوسی نان خودش را خورد و زبان مارا زنده کرد. اینان پول گرفتند، آقایی کردند اما در راهی که آن مرد هزار سال پیش بازکرد یک گام به جلو برنداشتند. از گور آن مرد شرم نکردند. زبان زیربناست. شرم دارد که با واژه های بیگانه سنگ میهن به سینه بزنیم.

وظايف فرهنگستان، عمدتا قراردادن واژه های پارسی به جای كلمات بیگانه در زبان ملی ما و ساختن واژه های تاره با استفاده از ريشه های پارسی و پسوند و پيشوند بود كه فرهنگستان دوم تا حد زياد موفق به انجام اين مهم شد. اين فرهنگستان، همچنين از آگاهان و پژوهشگران محلی خواسته بود تا واژه ها و همچنين رسوم باقيمانده از عهد باستان را به آن موسسه گزارش کنند.

دولت تاجيکستان پس از اعلام استقلال، همين هدف را دنبال می کند که کمک بزرگی به ترميم زبان پارسی و احيا رسوم کهن ايرانيان است و ايرانيان بايد قدردان آن باشند.