سمت راست عکس ،راهپیمایی مردم در حمایت از دکتر مصدق و                          در سمت چپ هجوم شعبان بی مخ و یارانش به خانه دکتر مصدق

۲۸ امرداد سال ۱۳۳۲ خورشیدی کودتای ننگین انگلیسی آمریکایی علیه دولت ملی و مردمی و ضد استعماری دکتر مصدق با همکاری بخشی از آرتش و اراذل و اوباش همانند شعبان بی مخ و ملکه عضدی و خیانت عناصر حزب توده و دربار به انجام رسید و حکومت ملی سرنگون شد.

پس از شكست كودتای ۲۵ امرداد ۱۳۳۲، كودتای دوم با طرح مراحلی چون تلاش براي برکناری دکتر مصدق و انتخاب زاهدی به نخست‌وزيری، اقدام براي جلب حمايت نظاميان از كودتا و كشاندن اوباش و چاقو كشان به خيابان‌ها و حمله به اداره‌های دولتی و ايجاد ترس و وحشت در ميان مردم آغاز شد.
تا اواخر روز ۲۷ امرداد تظاهرات به نفع مصدق و در مخالفت با شاه بود اما به تدريج اوضاع دگرگون شد. اولين مرحله تظاهرات كه منجر به سقوط  دولت ملی دکتر مصدق شد از اوايل شب چهارشنبه شروع شد. صبح چهارشنبه، عده‌اي به خيابان‌ها ريخته و با حمله به اماكن دولتی به غارت اموال پرداختند. سپس تظاهركنندگان توانستند در پناه نيروی انتظامی، پس از اشغال ايستگاه راديويی، آماده حمله به خانه نخست‌وزير شوند.
بالاخره در ساعت ۵ بعدازظهر حمله به خانه دکتر مصدق آغاز و پس از زد وخورد شديدی بين مهاجمان و محافظان خانه وی، كه منجر به كشته شدن عده زيادی گشت، وی مجبور به ترك آن جا شد و به اين ترتيب كودتاي ۲۸ امرداد كه با طرح خارجيان به اجراء درآمده بود، به پيروزی رسيد. پزشكی قانونی در اين درگيری‌ها تعداد ۴۶ نفر مقتول و ۵۸ نفر مجروح را اعلام و حتی عده مجروحين را تا ۲۳۳ نفر تخمين زدند.

                        

دکتر مصدق و شهید دکتر فاطمی در دادگاه لاهه

از مهم ترین رویدادهای این کودتا شهادت دکتر فاطمی بود که پس از دستگیری به دستور شاه و اشاره انگلستان در ۱۰ آبان ۱۳۳۲ خورشیدی در حالی که در تب ۴۰ درجه می سوخت و از شدت گرسنگی نای راه رفتن نداشت تیرباران شد.

دکتر فاطمی برای اولین بار پیشنهاد ملی شدن نفت را در مجلس شورای ملی مطرح نمود و به واقع می توان وی را پدر ملی شدن نفت نامید.

از نکات جالب این کودتای ننگین این است که پس از به شهادت رسیدن دکتر فاطمی و برکناری و تبعید دکتر مصدق به روستای احمد آباد ،چرچیل سیاستمدار معروف انگلیسی جمله معروف و تاریخی گفت که اوج قدرت و توانایی حکومت ملی دکتر مصدق و ضدیت آن با استعمار پیر انگلستان را نشان می دهد و آن جمله این است :  امشب می توانم با خیال راحت سر بر بالین بگذارم.