فرمان مشروطه

پس از استقرار سلطنت قاجار، كشور ايران به تدريج با بحران‌هايی چون: فقر، عدم امكانات لازم براي اداره امور، نداشتن نيروهاي كار آمد و كافی، مواجه گرديد. شكست‌های مكرر قوای نظامی ايران از نيروهای روس، سبب گرديد مردم ايران به فراگيري علوم جديد متمايل گردند، از اين رو عباس‌ ميرزا جوانان مستعد را جهت تحصيل علوم روز به اروپا فرستاد. از اين زمان به بعد موضوع قانون و اداره كشور توسط خود مردم، در اذهان اهل علم جاری گشت. اين روند، از سفرهاي ناصرالدين شاه به ممالك اروپايی كه ثمرة آن تشكيل دارالشوري كبری بود، آغاز و به تدريج زمزمه تشكيل مجلس رسمي و تقسيم قدرت قانون گذاری در ميان روحانيون و روشنفكران قوت يافت. به دنبال آن، اصطكاك های زيادی ميان اقشاری چون روحانيون، روشنفكران، تجار و اصناف با حكومت شروع شد. سير قانون خواهی يك سلسله ناهنجاری هايی را به دنبال داشت. از جمله،برخی‌ها شاه را مقصر عدم اجرای قانون دانسته، و اين افراد كه توان تحمل استبداد ناصری درونشان كاهش يافته بود برای از ميان برداشتن وی، اقدام نمودند از جمله اين افراد ميرزا رضای كرمانی بود كه با لباس مبدل در حرم شاه عبدالعظيم شاه را از پای درآورد. فرزند وی مظفرالدين شاه خود را حامي ملت دانسته و از ناملايمات كشور همواره شكوه داشت و خود را جزء كساني می ‌دانست كه آرزوی بهبود اوضاع را دارد.
وی امين‌الدوله را از صدرات عزل و مجدداً امين‌السلطان را به صدراعظمي برگزيد. امين‌السلطان وام‌هايی جهت تفريحات درباريان و سران مملكتی از روس به مبلغ بيست و دو و نيم ميليون منات، با سود صدی پنج برای مدت هفتاد وپنج سال گرفته، شاه و دربار را چندين بار به سفر اروپا برد. اين سفرها بر روشنفكران كشور گران آمد و باعث عزل وی و جانشينی عين‌الدوله گرديد. سخت گيری‌های عين الدوله به علما و روحانيون از يكسو و واگذاری امتيازات گمركی به بلژيكي‌ها و سپردن امور اداری كشور به خارجی ها ازسوي ديگر، علما، روشنفكران، اصناف و بازاريان را عليه دولت متحد گردانيد. قيام و شورش در شهرهايي چون كرمان و تهران اوج گرفت و علما از تهران خارج شده و درحضرت عبدالعظيم متحصن گرديدند. روحانيون شروع به سخنرانی در مساجد عليه استبداد و هوا‌داری از مشروطه كردند و خواهان تاسيس عدالتخانه و بركناری عين‌الدوله از صدرات و عزل خارجی ‌ها شدند. بالاخره با تهديدات علمايي چون «سيد محمد طباطبايی» و « آقا سيد عبدالله بهبهانی» عين‌الدوله استعفا داد. مظفرالدين شاه كه از اعتراضات مردم به وحشت افتاده بود و احساس خطر می ‌كرد، بالاخره در ۱۴ جمادی ‌الاخر سال   ۱۳۲۴ قمری برابر ۱۴امرداد  ۱۲۸۵خورشیدی تن به صدور فرمان مشروطيت و تاسيس مجلس شورای ملی مركب از برگزيدگان ملت داد.