جشن اسپندارمذگان خجسته باد

 

منم زاده سپندارمذگان !!!

به پاسداشت آیین ایرانی !!!

نه والنتین غربی !!!

سپندارمذگان را جشن می گیرم و به مهربانانم شادباش می گویم

سپندارمذگان 7000 ساله را بزرگداشت می گیرم نه والنتاین 1700 ساله

سپندارمذگان خجسته باد

 

جشن اسفندگان ( اسپندارمذگان ) برابر است با اسفند ( سپندارمذ ) روز از ماه اسفند برابر با  ۵ اسفند در گاهشمار باستانی ایرانی می باشد.

به مناسبت برخورد روز اسفند (سپندارمذ) و ماه اسفند در این روز ،مطابق معمول هر ماه پس از برخورد روز و ماه هم نام، جشنی موسوم به جشن اسفندگان ( اسپندارمذگان ) برگزار می شود.

اسفند (سپندارمذ) پنجمین روز از هر ماه در گاهشماری اوستایی است و ماه دوازدهم هر سال ،که با آگاهی از سی و یک روزه بودن ماه های کنونی در نیمسال نخست بهار و تابستان ، جشن اسفندگان ( اسپندارمذگان )برابر با ۲۹ بهمن ماه در گاهشمار نوین (تقویم جدید) می باشد.

پنجمین روز اسفند ( اسفند روز در ماه اسفند )، در گاهشمار ایرانیان باستان و در زنجیره ی بلند آیین ها و جشن های سالیانه ی نیاکان ارجمند ما، اسپندارمَذگان (= اسفندارمذگان / اسفندارگان / سپندارگان / اسپندگان / اسفندگان)، روزی بس مهم و جشنی بسیار گرامی بود.

در گاهان زرتشت که کهن ترین سرودهای برجامانده ی ایرانیان است و زمان سرایش آن را سه هزاره پیش از این برآورد کرده اند، از «سْپِنْتَه اَرْمَیتی» یا «اَرْمَیتی» به منزله ی یکی از فروزه ها یا نمودهای اَهورَه مَزدا (برترین خِرَد ِجهان ِهستی) یاد شده است که در کنار پنج فروزه ی دیگر جای می گیرد و همه با هم، بنیادی ترین سویه ی نگرش زرتشت ِشاعر و فیلسوف به گیتی و زندگانی گیتیانه را به نمایش می گذارند.

در این میان، سْپنتَه اَرْمَیتی پایگاهی والا و نقشْ ورزی چشم گیری دارد. او را به گونه ای نمادین، دختر ِاهورَه مَزدا و خواهر ایزدْبانوی اَشَی (اَشَی وَنگهو / ارشیشوَنگ) و ایزد آذر (که او نیز پسر اهوره مزدا خوانده شده است) شمرده اند.

برگزیدن این روز به منزله ی روز ِزن در ایران ِامروز بهترین و فرهنگی ترین و ریشه دارترین انتخاب است و همه ی یادمان ها و داده های فرهنگی کهن مان نیز پشتوانه ی این بهگزینی است. گذشته از آنچه در بازبُرد به گاهان و اوستای نو، در این زمینه گفته شد، در نوشتارهای هزاره ی اخیر نیز اشاره های بسیار به ارجگزاری این روز برای گرامی داشت ِپایگاه والای زن در نگرش ِفرهنگی ایرانی می یابیم که سخن گوهرین و والای دانشمند و پژوهشگر والای مان «ابوریحان بیرونی» در کتاب آثار الباقیة از آن جمله است.

در چندین دهه پیش از این، به پیشنهاد استاد زنده یاد " ابراهیم پورداوود "، روز پنجم اسفند به عنوان روز پرستار شناخته شده بود و به طور رسمی برگزار می شد و در این روز، برای ارج گزاری خدمت ارزنده ی پرستاران، آیین هایی به اجرا در می آمد که در آنها با پیشکش شاخه های گل  بیدمشک (گل ویژه ی امشاسْپَند بانو اسپندارمذ در اسطوره های کهن)، پرستاران میهنمان را می نواختند.

پیشنهاد دکتر پورداوود و برگزاری آن آیین، کاری سزاوار بود، اما با رویکرد به جایگاه اسپندارمَذ در پیشینه ی فرهنگی باستانی مان که بدان اشاره رفت، شایسته است که از این پس، این روز را روز زن در ایران بشناسیم.

 

در این روز مردان به همسران خود هدیه می‌دادند.  مردان ، زنان خانواده را بر تخت شاهی می‌نشاندند و از آنها اطاعت می‌کردند و به آنان هدیه می‌دادند. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدت‌ها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار می‌شد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد می‌گردید. این جشن هیچ ارتباطی به والنتاین غربی ندارد و آیینی بسیار کهن تر از والنتین غربی می باشد.

آیین روز بزرگداشت مهرورزی،روز باستانی ما آریایی ها که پیشینه ای فراتر از ۷۰۰۰  سال دارد رابه همه ایرانیان و مهرورزان شاد باش می گوییم.

برای آگاهی بیشتر از نام روزها و ماه ها و جشن های ایرانی به آدرس های زیر در همین وبلاگ مراجعه فرمایید:

 

 

 

کمبوجیه جهانگشای ایرانی

 

کمبوجیه پسر بزرگ کوروش هخامنشی مردی شجاع و بی نهایت زیبا و قوی پنجه بود. پس از مرگ پدر به قصد آرام کردن غرب امپراتوری ایران که همواره دچار حمله یاغیان و شورشیان بود عازم مصر و آفریقا شد در سال ۵۲۱ (پیش از میلاد) گئومات مغ از اعتماد برادر کمبوجیه سوء استفاده نموده و بردیا را مسموم ساخته و او را از پای در آورد. در این زمان کمبوجیه مصر را فتح نموده و در سرحدات آفریقا (شمال تونس و لیبی امروزی) می تاخت. گئومات برخی از جنایت پیشگان را اجیر کرده و به جان رییش سفیدان و بزرگان ایران افتاده و آنها را با ترفندهای گوناگون از پای در می آورد. یکی از رییش سفیدان که به راز گئومات پی برده بود به پسر بزرگ خویش جریان را گفت و از او خواست خودش را به سپاه ایرانزمین برساند و توطئه گئومات را بر ملا سازد و از پسر خواست زود عازم این سفر طولانی شود و گفت حتما دیر یا زود گئومات به سراغ من هم خواهند آمد چون آنها به رسم یونانیان ، وجود بزرگان عشایر را تحمل نمی کنند تا بدین گونه همه مردم را به زیر یوغ خویش کشند. به قول اندیشمند کشورمان ارد بزرگ : نخستین گام بهره کشان کشورها ، ابتدا نابودی بزرگان و ریش سفیدان است و سپس تاراج دارایی آنها. پسر آن ریش سفید شب روز تاخت و اسبهای بسیاری در این سفر از پای در آمدند تا خودش را به صحرای خشک سینا رسانید در بین راه گرفتار یاغیان و دزدان شد و گریخت هر چند سه تیر زهرآگین بر دست و پشتش فرود آمد در سیاهی شب به پشت دروازه خاوری مصر رسیده بود با خون خود بر دروازه شهر نوشت (( بردیا کشته شده است)) کمبوجیه چون خبر مرگ برادر را شنید به سوی پایتخت تاخت بدبختانه در نزدیکی دمشق با مکر و سم دیو سیرتان از پای درآمد.
یونانیان به رهبری تاریخ نویسانی همچون هردوت بسیار کوشیدند کمبوجیه را نفی و بد جلوه دهند حتی به دروغ گفتند او با خواهر خویش ازدواج نموده و حتی او را کشته است بسیاری از دروغ های دیگر تا بدین گونه ایرانیان را از داشتن جوانی رشید و فرهمند تر از اسکندر محروم سازند. و شوربختانه هنوز هم بسیاری این تهمت ها را نقل قول می کنند همانند تهمت قتل سورنا به دست ارد اشکانی ، که اینها همه دروغ است و دلیل این تاریخ سازی های یونانیان و رومی ها ، نابود کردن اسطوره های عزت و سربلندی تاریخ ایران است. اسکندر مقدونی در روزهای آخر عمر خویش می گوید : آرزو داشتم همچون کمبوجیه در جوانی جهانگشایی کنم اما سرزمینی که من فتح کردم یک ساتراپ (ایالت) کمبوجیه هم نشد.
یونانیان و رومی ها از هر پادشاه ایرانی ضربه مهلک تری خورده اند برایش جنایت نویسی !های بیشتری کرده اند همانند کمبوجیه ، خشایارشاه ، ارد دوم و...

ياسمين آتشی

 

جشن بهمنگان خجسته باد

 

نماد امشاسپند وهومن ( بهمن )

جشن بهمنگان ،بهمن روز از ماه بهمن برابر با دوم بهمن ماه در گاهشمار باستانی ایرانی می باشد.

به مناسبت برخورد روزی با نام بهمن و ماه بهمن در این روز ،مطابق معمول هر ماه پس از برخورد روز و ماه هم نام، جشنی موسوم به جشن بهمنگان برگزار می شود.

بهمن (وهومن) دومین روز از هر ماه در گاهشماری اوستایی و ماه یازدهم هر سال است ، جشن بهمنگان در گاهشمار باستان برابر با 2 بهمن بوده است ، که با آگاهی از سی و یک روزه بودن ماه های کنونی در نیمسال نخست , بهار و تابستان ، جشن بهمنگان برابر با 26 دی ماه در گاهشمار نوین می باشد.

جشنی در ستایش و گرامیداشت بهمن در اوستایی «وُهومَنَه» و در پهلوی «وَهمَن» به معنی «اندیشه ی نیک» یا «بهترین اندیشه» و متعلق به امشاسپند بهمن (وهومن) است.

بخش نخست این واژه «وُهُو» از «وَنـْگـْهو» اوستایی که صفت است به معنی خوب و نیک، که در فارسی هخامنشی «وَهۇ» و در سانسکریت «وَسۇ» خوانده می‌شود، در پهلوی «وِه» و در فارسی «بـِه» شده است.
بخش دوم «مَنـَه» برابر است با واژه ی سانسکریت «مَنـَس» که در پهلوی «منیشن» و در فارسی «منش» شده است.

ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» آورده است :«بهمن ماه روز دوم آن روز بهمن، عید است که براى توافق دو نام آن را بهمنجه نامیده اند، بهمن نام فرشته ی موکل بر بهایم است که بشر به آن ها براى عمارت زمین و رفع حوایج نیازمند است و مردم فارس در دیگ هایى از جمیع دانه هاى ماکول با گوشت غذایى مى پزند و آن را با شیر خالص مى خورند و مى گویند که حافظه را این غذا زیاد مى کند و این روز را در چیدن گیاهان و کنار رودخانه ها و جوى ها و روغن گرفتن و تهیه ی بخور و سوزاندنى ها خاصیتى مخصوص است و بر این گمانند که جاماسب وزیر گشتاسب این کارها را در این روز انجام مى داد و سود این اشیا در این روز بیشتر از دیگر روزهاست.»

در ترجمه ی «خرده اوستا» نیز بر موکل بودن بهمن بر چهارپایان اشاره ای شده است بدینگونه که : «در جشن بهمنگان، برای اینکه امشاسپند بهمن در جهان مادى نگهبان چارپایان سودمند است، از خوردن گوشت پرهیز مى کنند.»

شاعر نامدار ایرانی سده ی پنجم اسدى توسى، در کتاب لغتنامه ی خود «لغت فرس» زیر کلمه ی بهمنجه مى نویسد :
«بهمنجه رسم عجم است، چون دو روز از ماه بهمن مى گذشت بهمنجه مى کردند و این عیدى بود که در آن روز خوراک مى پختند و بهمن سرخ و زرد بر سر کاسه ها مى افشاندند.»

چنان که از نوشتار ابوریحان و اسدی توسی برمی آید گیاهی هم به نام امشاسپند بهمن خوانده می‌شود که در بهمن ماه یا زمستان باز می شود و در پزشکی این گیاه معروف است و در تحفه ی حکیم مؤمن و بحرالجواهر، بیخی سفید یا سرخ رنگ مانند زردک و خوشبو با اندک صلابت و کجی و خارناک تعریف شده است.

همین گیاه است که در فرانسه «Behen» خوانده می شود و در گذشته ریشه ی آن را به‌ نام بهمن سرخ و بهمن سفید در داروخانه های اروپا به کار می بردند.

ابوريحان در كتاب التفهيم خود آورده است:

«بهمن نام گياهى است كه اكنون در اطراف خوزستان و دشت ميشان مى رويد. ايرانيان در روز جشن اين گياه را با شير مخلوط مى كردند و مى خورده اند.» (اصل و نسب و دين هاى ايرانيان باستان/ عبدالعظيم رضايى/ ص ۴۹۹)
امروز نيز بين مردم ما در زمستان به خصوص ماه بهمن خوردن برف و شيره مرسوم است و معتقدند كه خاصيت دارويى دارد.
ريشه اسطوره اى بهمن:

برابر نوشته هاى اوستا، اهورامزدا داراى فروزه هاى نيك بيشمار است كه از ميان آنها ۶ صفت برگزيده تر هستند كه به هر يك از اين صفات امشاسپند و به مجموع آنها امشاسپندان مى گويند.اين كلمه از سه جزء تشكيل شده است: اَ: حرف نفى، مشه: از ريشه مر به معنى مرگ (جمع اين دو بخش = اَمِشَه: بى مرگ) سَپَنته: مقدسان _ پاكان. امشاسپندان يعنى پاكان بى مرگ.بهمن، ارديبهشت، شهريور، سپندارمذ، خرداد، امرداد نام هاى ۶ امشاسپند است.

به امید زنده شدن آیین های باستانی و زنده نگهداشتن شادیها و یگانگی و همدلی و بزرگی ایران و ایرانیان.

از دیگر آیین ها و جشن های بهمن ماه , آیین بزرگداشت آغاز پادشاهی کورش بزرگ در 4 بهمن ماه و جشن سده در روز ۱۰ بهمن و جشن میانه زمستان در ۱۵ بهمن می باشد.

ویراپ

برای آگاهی بیشتر از نام روزها و ماه ها و جشن های ایرانی به آدرس های زیر در همین وبلاگ مراجعه فرمایید:

جشن بهمنگان

گاهشمار ایرانی (بدانیم و سربلند باشیم)       

جدول نام روزهای هر ماه در گاهشماری ایرانی  

گذری بر فلسفه نام ماه های ايران زمين