داستان وعده سر خرمن انتقال آب رودخانه هاي دور دست با لوله به کرمان از محل درآمد نفت

باغ شاهزاده (ماهان کرمان)
بحث جلسه 26 خرداد سال 1330 مجلس شوراي ملي از هر لحاظ شنيدني است كه در پي انتقاد «صدر ميرحسيني» نماينده كرمان بالا گرفت. وي گفت: در باره كشاورزي كرمان دو سال است كه حرف بدون عمل مي زنيم. كشاورزي كرمان دچار بي آبي و پسته اش گرفتار آفت شده است. خيلي كشورها مثل كرمان بي آبند، ولي در آنجا دانش تازه كمك كرده و مسئله ندارند. آنان راه زراعت با آب كم را حل كرده اند. من نمي دانم اين سفارتخانه هاي ما با اين همه مستشار اقتصاد، كشاورزي و فرهنگ براي حل مسئله چه كرده اند. كار آنها اين بايد باشد كه تجربه ديگران و كشور محل ماموريت خود را به ما منتقل كنند. از روشها و محصولات تازه خبر دهند، بذر بفرستند و .... سفارتخانه كه ميهمانخانه نيست؛ هدر دادن پول مردم (با تامين هزينه هاي آنها) بدترين گناه است. بعضي مقامات دولتي مي گويند كه صبر كنيد، وقتي كه نفتمان را خودمان بفروش برسانيم با پولش آب رودخانه هاي دور دست را با لوله به كرمان مي آوريم كه از نظر من وعده سر خرمن است. اين حرفها به گوش كشاورز كرماني نمي رود. كار ما شده است تبليغ توخالي؛ با اين كه دولت ملي روي كار آمده راديو ما هنوز هم وسيله تبليغ است و «حرف (وعده غير عملي)» تبليغ مي كند، فقط حرف، و همين است كه مردم مي گويند راديو دروغ مي گويد. از من رساندن درد دل كشاورزان كرمان به گوش شما بود. خودتان و دولت بايد پاسخگو باشيد. اگر به جيرفت برسيد كشور را از محصولات كشاورزي بي نياز مي كند، آنجا زرخيز است، هندوستان ايران است، فقط دلسوز مي خواهد و ....